سقوط درون سیاهچاله چگونه است؟


در نقاط دورتر از سیاهچاله، آثار گرانشی آن نظیر هر جسم معمولی هم جرم آن است. هرگاه ستاره‌ای رمبیده و به سیاهچاله تبدیل شود، بر مدار سیاره‌ها اثری نمی‌گذارد. اما در نزدیکی سیاهچاله، تغییرها در اجرام حیرت‌انگیز و تکان‌دهنده است.

هرگاه شما بخواهید قربانی علم شده و به درون سیا‌هچاله سقوط کنید، آنها که ناظر بر جهش شما هستند، هنگام حرکت شما به طرف افق رویداد ِ سیاهچاله* اثرات عجیبی را مشاهده می‌کنند که اغلب همراه با آثار نسبیت عام‌ میباشد. هرگاه یک فرستنده‌ی رادیویی را با خود برده و بخواهید مشاهدات خود را توسط امواج رادیویی به اطلاع دیگران برسانید، گیرنده‌ها باید پیوسته به فرکانس‌های پایین و پایین‌تر منتقل شوند. پدیده‌ای که به «انتقال به سرخ گرانشی» موسوم است. در رابطه با این انتقال سرخ، آنها مشاهده خواهند کرد که ساعت الکترونیکی یا بیولوژیکی شما منظماً کند و کندتر می‌شود، به عبارتی دچار “اتساع زمانی” می شود.

در واقع آنها در طول حیات خود هرگز شاهد رسیدن شما به افق رویداد نخواهند بود. البته شما در دستگاه‌ مرجع‌ خودتان در زمانی کوتاه اما به گونه‌ای ناراحت‌کننده به افق رویداد خواهید رسید. در اولین تماس پایتان با سیاهچاله، جاذبه‌ی گرانشی وارد بر پای شما بیشتر از جاذبه‌ی وارد بر سرتان است. زیرا سر کمی دورتر قرار دارد.


«اختلاف» نیروهای گرانشی مؤثر بر اعضای مختلف بدنتان، باعث می‌شود که بدن شما رو به سیاهچاله‌ افزایش طول و در جهت عمود بر آن تراکم یابد. این اثرها (موسوم به نیروی کشندی) شما را پیش از رسیدن به افق رویداد به غبارگونه‌ای از اتم‌ها تبدیل کرده و نرسیده به افق، این غبارگونه را پراکنده می‌کند. به عبارتی در یک کلام،‌ شما جان خود را بی‌جهت برای اهداف علم از دست داده‌اید، چون هیچ‌گاه نخواهید فهمید درون یک سیاهچاله چه اتفاقی خواهد افتاد.

*افق رویداد (Event horizon) محدوده ای از سیاهچاله است که هیچ چیز حتی نور نیز نمی تواند از آن بگریزد؛ به همین دلیل است که افق رویداد سیاه است. افق رویداد نباید به شکل یک سطح جامد یا مادی تصور شود، افق رویداد تنها مرزی را مشخص می کند که از آنجا به بعد نور نیز نمی تواند از میدان گرانشی سیاهچاله فرار کند، افق رویداد هر آنچه که درونش اتفاق می افتد را از دید دیگران پنهان نگه می دارد.